راشِدون
رزق آخرین روز شهر رمضان
خدایا بنده‌ات از پس یک پشه هم برنمی‌آید ولی همانی است که خلقش کرده‌ای برای اینکه بشود خلیفه‌‌ات..! قرار است که به تو برسد نمونه ای از تو باشد در تو حل بشود در تو نیست شود همه اش بشود تو.. فقط تو.. خدایا این بنده ات خیلی زود تسلیم نفسش میشود درحالیکه باید فقط تسلیم تو باشد.. خدایا این بنده ات خیلی زود خودش را به شیطان می‌بازد درحالیکه باید همه اش را برای تو خرج کند.. خدایا این بنده ات دوستت دارد و شکی در آن ندارد میداند که رب و خالق و مدبر فقط تویی. میداند که اله فقط تویی.. واله ی چه کسی غیر تو توان شد؟ خدایا این بنده ی توست.. بنده ی ضعیف و حقیرِ تو.. همان که هرجا کم آورد، تنها مبدا آرامشش تو بودی.. ماوا و مأمنش تو بودی.. سرش را روی سجاده می‌گذاشت و از منتهای وجودش گریه میکرد و به اشتباهش اقرار.. سر را که برمیداشت آرام بود.. آرام و بیقرار.. بیقرارِ آغوشِ همیشه بازت.. خدایا تو میدانی که به بنده ات چه ها گذشته و می‌گذرد، نکند بچگی هایش را بگذاری سر بی مهری اش؟ نکند از در خانه ات برانی اش که جای دیگری برای رفتن ندارد.. خدایا ما از تو هستیم.. تو را جایی درونمان لمس و احساس میکنیم.. عید است و باید شادمان بود ولی تو شادی کودکانه‌مان را نبین که از وابستگی جسممان به آب و غذاست و الا قلب و روحِمان از این رفتن ناراحت است.. حس پرنده‌ای را دارد که در لانه‌اش خوب به او رسیدگی شده است و حالا باید از لانه‌ی امن و آغوش والدینش برود تا از آنچه بدست آورده استفاده کند و پرواز کردن را تمرین کند هرچند اگر زمین بخورد.. ای که نهایت آرزوی قلب منی! روزه ام را در اين ماه بر پايه آنچه تو و پيامبر آن را مي پسندید، مورد سپاس و پذيرش قرار ده، درحالي كه فروعش بر اصولش استوار باشد به حق سرورمان محمّد و اهل بيت پاكش... همین. «۳۰ رمضان ۱۴۴۴»