سمت شهدا نیا اگر سمت شهدا بیایی باید مدام با خودت کلنجار بروی حتی خیلی وقت ها مجبور می شوی که شکسته شوی گاهی هم تصمیم های عجیبی می گیری مثلا آبرو نریزی و از حقت بگذری یا مثلا غرورت را زیر پا بگذاری و بروی و آشتی کنی کلا سمت شهدا بیایی یک طوری می شوی که دیگر زندگی ات دست خودت نیست ممکن است جایی فریاد بزنی که همه سکوت کرده اند یا جایی سکوت کنی که همه فریاد می زنند یا جایی بخندی که همه اخم کرده اند یا جایی دیگر، التماست هم کنند محال است برگردی کلا سمت شهدا نیا اگر بیایی دیگر زندگی ات طور دیگری می شود حتی شب های قدرت هم رنگ دیگری می گیرد ممکن است همه قرآن به سربگیرند و تو رفته باشی آژانس، برای رزق حلال یا رفته باشی لگن بگذاری زیر یک مریض اصلا نمازت هم طور دیگری می شود همه در صف نمازجماعت هستند تو حواست پی سگ های گرسنه خیابان است یا حتی آن توپ پسربچه که افتاده بالای درخت و دنبال چاره ای تا بیاوری پایین سمت شهدا بیایی یا دیوانه می شوی یا مجنون یا مست می شوی یا خمار خماری دارد درد دارد از آن دردها که تمام استخوان هایت، استخوان های شهدا را می طلبد دوایش فقط نزدیک شدن به نشانه های خود شهداست وممکن است نصفه شبی دلت بخواهد بروی ولنجک در آن کوه کوچکی که تمام ماه های سال، شهدا قرآن به سر گرفته اند و از بالای کوه دارند برای مردم شهر دعا می خوانند، یا راحم من لا راحم له الغوث، الغوث، خلصنا من النار یا رب 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄