یل شش ماهه ای عجیب که نیست
نوه ی حیدری جگر داری
بی جهت حرمله سه شعبه نساخت
با عمو می پری جگر داری
گریه هایت برای آب نبود
پدرت را غریب می دیدی
تا که پلک تو را عطش می بست
خواب شیب الخضیب می دیدی
حنجرت را بهانه می دیدند
بغض شان جنگ با علی دارد
کوفه با دیدنت هراسان گفت:
چقدر کربلا علی دارد...
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄