هدایت شده از قاریان افضل ایران
☀️فردید نامه☀️ 🕊 انجمن فلسفه ی ایران : ✏️دو خاطره از احمد فردید و محمدتقی جعفری اخیرا دو نفر، دو خاطره نقل کرده اند که در هر دوی آنها از استاد احمد فردید و علامه محمد تقی جعفری یاد شده است. از آقای عباس خوش عمل کاشانی در سایت بین المللی شاعران فارسی زبان با عنوان "شاعر از دیدگاه دو فیلسوف" نقل شده است: "استاد «احمدعزیزی» -اعلی الله مقامه الشریف-در دهه ی 60 از دوستان «لحمک لحمی» و رفیق گرمابه و گلستان من به حساب می آمد و همو بود که در آن سالها با اصرار و ابرام پای مرا به حلقه ی درس فلسفه ی «دکتر سید احمد فردید» و سپس «علامه محمدتقی جعفری» باز کرد. کمین در حلقه ی درس فلسفه ی «دکتر فردید» با اکراه ؛ اما در حلقه ی درس فلسفه ی «علامه جعفری» با رغبت تام و به دلخواه شرکت می کردم. یک روز «استاد عزیزی» از «دکتر فردید» خواست که نظر خود را به طور اختصار درباره ی شاعران بیان کند.«دکتر فردید» بی کمترین تأمل و مکثی گفت:«از دیدگاه من شاعران مجانین بالذّات و مستحیلین فی اللذّات هستند!» و توضیح بیشتری نداد. چند روز بعد که در محضر با صفای «علامه جعفری» بودیم «استاد عزیزی» دیدگاه آن بزرگوار را در باره ی شاعران خواست.«علامه جعفری» فرمود:«شعر را بمنزله ی یک درخت گیلاس بدانید که شاعران میوه های این درختند.گیلاسها در طعم و رنگ و بو هیچ تفاوتی با هم ندارند ، الّا اینکه برخی بر شاخه های بالاتر ، برخی بر شاخه های میانی و برخی دیگر بر شاخه های پایین رسته اند.» این بار نوبت من بود که از حضرتشان پرسیدم:«حضرت علامه!حالا چرا گیلاس و مثلا سیب و گلابی نه؟» علامه ی فقید با همان لحن و لهجه ی صمیمی همیشگی فرمود:«شاید به این خاطر که محمدتقی از بین میوه ها گیلاس را بیشتر دوست می دارد!» با این فرموده ی حضرت علامه ، حلقه ی درس طراوت و حلاوتی مضاعف یافت.رحمةالله علیهما."(سایت شاعران پارسی زبان). نگارنده گمان می کند هر کس در آنچه نقل شده تاملی کند، می تواند تصور کند که مرحوم استاد فردید چه وضع و حالی در میان ما داشته است. خاطره دوم را آقای دکتر منوچهر صدوقی سها – که گویا داماد علامه جعفری هم هستند – نقل کرده اند به این شرح: "یادم می‌آید مرحوم دکتر مهدی حائری در انجمن فلسفه گفته بودند که آمادگی تأسیس آکادمی فلسفه دارند.مرحوم فردید، آقای داوری و علمایی از قم مثل آیت‌الله مکارم و علامه جعفری هم حضور داشتند . مرحوم فردید پافشاری کردند که این آکادمی تأسیس شود و فقه و اصول هم جزو فلسفه باشد.طبیعی است همه موافق نبودند.او پافشاری کرد که حتماً باید فقه و اصول هم مطرح شود. یک روز علامه جعفری گفتند فقه چه ربطی به فلسفه دارد؟ فردید هم شعری خواند که «من احمد لاینصرفم» و علامه هم گفتند که "اضافه‌تان کرده و منصرفتان می‌کنیم!" نقل اینکه فردید پافشاری می کرده که "فقه و اصول" هم جزو فلسفه باشد قابل قبول نیست و شاید آن مرحوم پافشاری داشته که "فقه و اصول" هم جزو این "آکادمی فلسفه" باشد. ای کاش صدوقی سها که لاجرم خود در جلسه حضور داشته صرفا به ذکر شیرین زبانی علامه جعفری (که در خاطره عباس خوش عمل کاشانی و قضیه گیلاس کاملا نمودار است) اکتفا نمی نمود چرا که بزرگواران حاضر در این جلسه بر خلاف دو شاعر فوق الذکر که نه در آن جلسه و نه بعدا توضیحی از استاد فردید در مورد تعریف بنظر دقیق و عمیق ایشان – " مجانین بالذّات و مستحیلین فی اللذّات" – نخواسته اند ، در مورد این نظر استاد فردید از ایشان توضیح خواسته اند و فردید هم کسی نبوده که به سوال :"ربط فقه و فلسفه" پاسخ دهد که "احمد لاینصرفم". براستی به چه جهت استاد فردید پافشاری می کرده که فقه و اصول فقه در آکادمی فلسفه کذائی باشد؟....