پوتین خودت چی؟
✍روح الله کریمی خویگانی
در زمان خدمت، از خود گروهان مسئولیت دار انتخاب می کردند. مثلا یک نفر را می گذاشتند انباردار، یک نفر اسلحه دار، یک نفر سرمنظف، یک نفر سرمقسم...
فرمانده ی ما به چهره ها نگاه میکرد و مسئولیت میداد. یک نفر را گذاشت انباردار گروهان. وظیفه انباردار این بود که اقلام استحقاقی مثل پوتین، پوشاک، وسایل بهداشتی و ... را بگیرد و بین بچه ها توزیع کند.
یادم هست که همان بار اول که استحقاقی «پوتین» آمد و انباردار پوتین ها را بین افراد گروهان توزیع کرد، خیلی نارضایتی پیش آمد. چون از ۱۵۰ نفر گروهان، حداقل ۱۰ نفر آخر مجبور شدند که پوتین هایی را دریافت کنند که اندازه ی پایشان نبود. مثلا شماره ی پای یک نفر ۴۴ بود ولی پوتین شماره ۴۰ را باید دریافت میکرد. این ده نفر مجبور بودند بروند حسن آباد و خودشان در بازار تعویض کنند.
حالا چرا دارم این خاطره را می گویم؟ به خاطر اینکه فرمانده ما همان روزی که انباردار را «نصب» کرد، انباردار را «عزل» کرد و گفت: تو لیاقت این مسئولیت را نداری! واقعا تقصیر انباردار نبود که ده نفر پوتین دلخواهشان را دریافت نکرده بودند، پس چرا فرمانده او را عزل کرد؟
به خاطر پاسخی که در جواب فرمانده گفت!
فرمانده از او پرسید: ببینم، آقای انباردار! آیا پوتینی که برای خودت برداشتی، منطبق با شماره پایت هست یا مثل این ده نفر باید عوض کنی؟
انباردار گفت: جناب سروان! من قبل از توزیع پوتین، درب انبار را بستم و پوتین ها را امتحان کردم، یک جفت پوتین که اندازه پایم بود جدا کردم، بعد درب انبار را باز و پوتین ها را توزیع کردم!
فرمانده گفت: آفرین به صداقتت، ولی تو هنوز لایق انبارداری نیستی! من انبارداری می خواهم که آخر بردارد، نه اول!
حالا پس از سالها همچنان حرف و حرکت آن فرمانده ذهنم را مشغول می کند، می گویم اگر این آموزه آویزه ی گوش هر مدیر و مسئولیت داری در این مملکت می شد، دنیا برای ما چه رنگی داشت؟
اگر در تعلیم و تربیت ما امروز روی همین مسئله کار می شد که مسئولیت، آخر برداشتن است، چقدر خوب می شد.
اگر امروز اختلاسگر، احتکارگر، خیانتکار کم نداریم، یکی از راه ها این است که از خودمان شروع کنیم.