السلام ای زادۀ خیرالنساء
ای کریم بن کریم یامجتبی
ای کریمان جملگی پابست تـو
صدچویوسف هم ندارند روی تـو
مـن فداي آن خم ابروی تـو
صدمسیحا ازدمت احیاءشوند
قطرهها ازحب تـو دریا شوند
یا حـسن جان حسـین و زینبت
کن نگاهی برغلامان درت
لحظه جان کندم تاکه برم نام تـو را
سخت اسـت امّا میشود راحت این جان کندنم
یارب اندرروزحشر ده این نوید
بر حسن بخشیده گشتی
« ای سعید»