‍ 🔹سرنوشت اجساد قربانیان این حادثه هم غمی کمتر از خودِ آن نداشت. منصور قاسمی، سرپرست تیم غواصی اجساد ایرباس ٦٥٥ در مصاحبه‌ای عملیات آن زمان را اینگونه توصیف می‌کند: «لحظات اول هیچ چیز روی دریا دیده نمی‌شد و ما فکر کردیم کسی با ما شوخی کرده اما بعد من از دور نقطه سیاه رنگی را دیدم که بعد از نزدیک شدن فهمیدم چادر مشکی است و همین چادر موجب منتظر ماندن ما و نشانه‌گذاری روی دریا برای جمع‌آوری باقیمانده اجساد و هواپیما شد. بعد از یک ساعت ما موفق به شروع جمع‌آوری اجساد شدیم چراکه اجساد تا جمود نعشی نمی‌گرفتند، بالای آب نمی‌آمدند؛ جسد که می‌گویم شما فکر نکنید که منظورم یک بدن کامل از قربانیان بود؛ گاهی تنها با یک دست و پا غواصان ما از آب خارج می‌شدند. در نهایت هم توانستیم تنها پیکر ١٩٠ تن از شهدای این حادثه را طی دو هفته بیرون بکشیم و گویا جسم باقی مسافران به دلیل نزدیکی به کانون انفجار به طور کل منهدم شده بود. دردناکترین صحنه‌ای که دیدم، پیدا کردن جسد یک مادری بود که هنوز روی صندلی نشسته و دختر بچه‌ای حدودا سه ساله را در آغوش گرفته بود. این زن تا آخرین لحظه، بچه‌اش را رها نکرده بود و طوری شده‌ بود که بعد از مرگشان هم، دست‌هایش دور این بچه قفل شده بودند و حتی داخل آب هم بچه از مادرش جدا نشده بود. بعد چون کمربندش را هم باز نکرده‌ بود، با همان صندلی هواپیما زیر آب رفته بود.» 🔹کنار هم قرار دادن تمام صحنه‌های این اتفاق تلخ که فقط گوشه‌‌ای از جنایات آمریکاست و شعارهای حقوق برابر و ادعای عدالت این قدرت استکباری، پارادوکس نمادینی از حقوق بشر به نمایش می‌گذارد که تنها دل‌های آگاه آن را احساس می.کنند. آنچه مسلم است، لکه ننگ این اتفاق برای همیشه بر دامان چرکین حقوق بشر آمریکایی باقی خواهد ماند. ✍️فاطمه ولایتی