از پرسیدم : آروزیِ شما شھادته درسته؟ خندید و گفت: شهادت ذره‌ای از آرزویِ من استمن میخواهم چیزی از من نماند مثلِ ارباب بی‌کفنقطعه‌ قطعه شوم اصلا دوست ندارمجنازه‌ام برگردد دلم میخواهد گمنام بمانمچون قبر نداردنمیخواهم مزار داشته باشم