💢شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یک برگ دیگر و...
با خودش گفت :
حتماً یک چیز مهمّی است که این طوری آن را کادوپیچ کردهاند!
اما وقتی به تهِ آن رسید و برگها به پایان رسید، فهمید که چیزی در آن برگها
پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست!
داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!
ما روزهای زندگی را تند تند ورق می زنیم و فکر میکنیم چیزی در روزهای دیگر
پنهان شده، درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم.
زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم.
همین روزها!
حتی همین امروز!🌺