《شهریارمان برگردد》 ای کاش که شهریارمان برگردد آن صاحب اختیارمان برگردد سامان دهداین بی سروسامانی را بر شهر و دیار ، یارمان بر گردد با جلوهء او جهان شود نورانی آن دلبر گلعذارمان برگردد بر شاخهء گل به نغمه آید بلبل با آمدنش بهارمان برگردد باران امید بارد از ابر بهار وقتی ز سفر نگارمان برگردد با آمدن بارقهء شور و امید آرامش روزگارمان برگردد با ذکر " اَنا بَقیت اللَّه " مهدی آن وارث ذوالفقارمان برگردد تاج علوی به سر گذارد مولا تک منجی تاجدارمان برگردد مصباح هدایِ آسمان هستی روشنگر شام تارمان برگردد یارب نظری که قائم آل عبا آن وارث هفت و چارمان بر گردد هادیِّ امین مجمع سوته دلان آن مرشد بیقرارمان برگردد https://eitaa.com/ravabetomomiasharghi