🔻
داستانی آشنا برای کاندیدهای ریاست جمهوری
▪️یک نفر باید داوطلب می شد که روی سیم خاردار دراز بکشد تا بقیه از روی آن رد بشوند.
▪️یکی فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد ...
▪️گفتند: «بیا!» گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!»
▪️آری پسر او بود که روی سیم خاردار خوابید و شهید شد.
🥀یک ملت منتظر تصمیم تو هستند ، درست تصمیم بگیر.
▪️حواست باشد این طوری انقلاب را نگه داشتند. اگر بهتر از خودت کسی رو برای ریاست جمهوری سراغ داری باید خودت را فدا کنید...
#انتخاب_اصلح
#جمهور_شهید
#خادمان_امین
#تولید_شهرستان_اسلامشهر