🔹مقدمه کتاب «ظفر» روایت زندگی شهید ظفر خالدی رزمنده ۱۲ ساله و نوجوان‌ترین شهید دفاع مقدس وقتی شنیدم «ظفر خالدی» نوجوان‌ترین شهید هشت سال دفاع مقدس است، شناخت و شناساندن کامل این نوجوان شهید و پژوهش برای نوشتن زندگی‌نامۀ این رزمندۀ کم‌سن‌وسال را لازم دیدم؛ چرا که او در اوج شور و شوق اقتضاء سن خود، ترجیح داده بود در عرصۀ جنگ و دفاع از کشور حضور یابد و به‌رغم تمام موانع پیش رو، راهِ خدمت و رفتن را بر خویشتن هموار کند. در آغاز تحقیق دربارۀ فعالیت‌های شهید ظفر خالدی متوجه شدم که حضوری مؤثر در جریان آزادسازی جاده خرمشهر- اهواز داشته است. این نوجوان پرتلاش، با آنکه در آن عملیات مجروح شده بود، مدت کوتاهی پس از انتقال به شهرش «لردگان»، دوباره به جبهه بازگشته بود. ظفر برای حضور دوباره در جبهه، تنها برادرش «خدارحم» را که ده سال از خودش بزرگ‌تر بود، با خود همراه کرد و با وجود مخالفت‌ خانواده و ممانعت‌ مسئولین، هر طور که بود، شجاعانه در منطقۀ جنگی حضور یافت. شهادت ظفر در کنار تنها برادر و هم‌رزمش، در حالی رقم خورد که ده روز دیگر دوازده سالش تمام می‌شد. شاید اگر خبر شهادتش همان روزها منتشر می‌شد، مانند «حسین فهمیده»، شهید سیزده‌سالۀ فداکار، نامش بر سر زبان‌ها می‌افتاد و امام (ره) درباره‌اش کلامی می‌گفت و بزرگراهی به نامش به یادگار می‌ماند و... اما او و برادرش در یک زمان و مکان و در گمنامی شهید شده، در کنار یکدیگر آرمیده بودند و به علت سال‌ها بی‌خبری از شهادت آن‌ها، هیچ نامی از آنان برده نشد و خانواده‌اش همواره امیدوار بودند و چشم‌انتظار بازگشتشان؛ تا اینکه سرانجام پس از هفده سالِ طولانی، پلاک‌ها و استخوان‌های آن‌ها در کنار هم پیدا شد! ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 🔹اثری از: افسانه حیدری، خواهر شهید، مستند و داستان‌نویس و پژوهش‌گر دفاع مقدس و عضو بصیر و فرهیخته رواق ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌