0️⃣0️⃣1️⃣قصه شب 💠 قصه‌ شب «فوتبالیست شجاع» ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: آشنایی کودکان با قهرمانان دفاع مقدس مخصوصا شهید فهمیده. 🔶 اذان ظهر تازه تموم شده بود؛ حسین‌آقا که مثل همیشه نمازش رو اول وقت و با جماعت می‌خوند، رفته بود مسجد سرکوچه‌شون؛ آخه اون و خونوادش یه ماهی بود که به خاطر شغل باباش، از شهر قم به کرج اسباب‌کشی کرده بودن؛ ولی حسین کوچولو اون‌قدر خوش‌اخلاق و مهربون بود که تونسته بود توی همین مدت کم چند تا دوست خوب و جدید پیدا کنه. 🔷 نماز تموم شده بود و یکی‌یکی نمازگزارها می‌رفتن سمت خونه‌هاشون. حسین‌آقا دمپایی‌هاشو جلوی در مسجد پا کرد و همراه علی، دوست جدیدش، به طرف خونه‌ راه افتادن؛ آخه اون‌ها همسایه هم بودن. ♦️ علی با اینکه یه ماه بیشتر نبود حسین رو می‌شناخت، ولی خیلی دوستش داشت؛ چون حسین بهش یاد داد چطور نماز بخونه. علی بعد از دوستی با حسین، دیگه یه بچه‌مسجدی شده بود؛ یه بچه‌مسجدی باادب. اونا همین‌طور که حرف می‌زدن و می‌خندیدن، به خونه‌هاشون رسیدن. برای همین از همدیگه خداحافظی کردن و رفتن. 🔸 چندساعتی گذشت و یه مقدار از گرمای هوا کم شد. حسین خیلی پرجنب‌وجوش بود؛ اون از بین تمام بازی‌ها فوتبال رو خیلی دوست داشت؛ 🔷🔸💠🔸🔷 ❇️کانال تخصصی کودکان فاطمی https://eitaa.com/joinchat/3295936530C48bf6893ac 🌐fatemi.amfm.ir/koodak 🌺رواق کودک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام