رویکردی تاریخی به وضعیت رشته و حرفه مشاوره و روانشناسی دکتر حمیدرضا غریبی دکتر غریبی معتقد است در دهه ۱۳۳۰ برای جذب دانشجو تست هوش یا امروزه تحت عنوان کنکور انجام داده می‌شد. وقتی ایده روان‌سنجی مطرح می‌شود و سازه هوش به عنوان یک غربال به وجود آمده و فهم مشخصی را به وجود می‌آورد که منجر به ایجاد طبقه‌ای به نام بچه درس‌خوان یا طبقه تحصیل‌کرده می‌شود. این سلف تحصیل‌کرده فقط سلفی نیست که درس می‌خواند بلکه عملاً سلف مدرن است. در بخش چهارم مصاحبه، به نقش روانشناسی در ایجاد این سلف مدرن پرداخته شده است. نقش روانشناسی در ایجاد این سلف مدرن چه بود؟ روانشناسی در به وجود آمدن این سلف مدرن نقش بسیار جدی داشته است. به‌ویژه بعد از انقلاب و در دهه ۷۰. در دهه ۷۰ با سیاست‌های تعدیل اقتصادی روبرو هستیم که مبتنی بر ایده بازار آزاد بود. یعنی مردم باید متولی وضعیت اقتصادی در ایران باشند و دولت از میزان تصدی‌گری خود بکاهد و در بازار دخالت نکند. این بازی تعدیل اقتصادی، سلف مشخصی دارد. بخشی از ماجرا این است که ما در دهه ۶۰ تحت تأثیر تبلیغات حاکمیتی با سوپرایگوی متورمی روبه‌رو هستیم که منجر می‌شود در سال ۷۶ آزادی به عنوان آزادی از سوپرایگوی فربه فهمیده می‌شود. نتیجه اینکه در اواخر دهه ۷۰، اوایل دهه ۸۰ و بین سال‌های ۷۹ تا ۸۲ بحث مهارت‌های زندگی در ایران خیلی جدی می‌شود. مهارت‌های زندگی این پیام را به ما می‌دهد که تو یک خودی داری که باید آن را ابراز کنی. ایده کودک درون مطرح می‌شود که باید آن را آزاد کنی و خودت را نشان دهی. بنابراین فرد به این نتیجه می‌رسد که من می‌توانم خود را از زیر یوغ سوپرایگوی فربه بیرون بیاورم. یعنی در سطح کلان تعدیل اقتصادی اتفاق افتاده و در سطح عمومی شعاری مطرح می‌شود تحت این عنوان که «من می‌توانم خود را از سوپرایگو آزاد کنم». با این شعار، کودک درون خیلی اهمیت پیدا می‌کند و در این زمینه فیلم ساخته می‌شود؛ مثلاً تهمینه میلانی، به عنوان یک فیلم‌ساز فمینیست که از قضا فیلم سیاسی هم می‌سازد، در این زمینه فیلم آتش‌بس را می‌سازد. این ۳ در تعامل با یکدیگر منجر به شکل‌گیری روانشناسی در این فضا شدند. یعنی یک سمت، سازمان نظام روانشناسی و یک طرف دیسکورس تربیتی و طرف دیگر تصمیمات کلان اقتصادِ سیاسی ایران که در شکل‌گیری سلف تأثیر داشته است. @mehrazinravanshenas