تا عشق کارِ حضرتِ موسی ابن جعفر است دل در مدارِ حضرتِ موسی ابن جعفر است عیسی نفس کشیده به لطفِ شفایِ او موسی دچارِ حضرتِ موسی ابن جعفرست مردی که با اشارۀ او نیلِ قلبِ ما وا شد دوباره حضرتِ موسی ابن جعفر است آنکه رییسِ مذهبِ عشق است در جهان آموزگار حضرتِ موسی ابن جعفر است لبخند و مهر در عوضِ خشم ، این صفت در انحصارِ حضرتِ موسی ابن جعفر است تنها نه ما که شاهِ خراسان امامِ عشق دل بی قرارِ حضرتِ موسی ابن جعفر است *آجرک الله آقاجان .. یا امام رضا ........ امشب کلیدِ قلبِ رضا جان و خواهرش در اختیارِ حضرتِ موسی ابن جعفر است از هر امام زاده که حاجت گرفته ام ایل و تبارِ حضرتِ موسی ابن جعفر است خوشبخت من که دوستِ من بچه سید است که یادگارِ حضرتِ موسی ابن جعفر است دوری نبود مانعِ من در زیارتش قلبم مزارِ حضرتِ موسی ابن جعفر است حالِ زارش را ببین ، حالِ بکاءش را ببین بینِ این زندانِ بی روزَن صفایش را ببین زحمتِ زنجیر دارد در قنوتِ نافله با همین دستِ ورم کرده دعایش را ببین سرفه هایِ خونی اش بدکاره را هم پاک کرد در مریضی هم دمِ مشگل گشایش را ببین یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر یک نفر میگفت نه ، زیرِ عبایش را ببین آن امامی که به تختِ عرشِ اعلا مینشست در سیه چالش بیا امروز ، جایش را ببین آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خُرد شد دل اگر داری خودت اوضاعِ پایش را ببین دست بر دیوارِ سنگی زد رُخش آتش گرفت نوکرِ زهرا ، گریزِ روضه هایش را ببین لیله القدرِ نبی در پشتِ در آتش گرفت دست هایِ شرمسارِ مرتضایش را ببین چادرِ زهرا پرش به چادرِ زینب گرفت از مدینه روضه هایِ کربلایش را ببین