انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
شهید جلیل قناعت پیشه (1338 – 1357 ه ش) شیراز، سال 1338 و تولدی دیگر. شهید جلیل قناعت پیشه، در خ
شهید حسین اکبری (1327- 1357ه.ش) وقتی که در میان لبخند بهاری خانواده ی مستضعف اما مؤمن، مسلمان و آزاده اش در روستای خفر از توابع شیراز پا به عرصه وجود گذاشت به فرخندگی نام مولای مظلومش او را حسین نامیدند. دوران کودکی و نوجوانی حسین در طراوت عطر گشتزارهای گندم سپری شد. خدمت سربازی را در شیراز شروع کردو در حین خدمت ازدواج نمود. او برای گذراندن زندگی خانواده خود به شغل میوه فروشی در میدان تره بار شیراز روی آورد. همسرش درباره ی اخلاق و رفتار شهید می گوید:«او از نظر عبادت واقعا نمونه بود. نمازش را همیشه در اوّل وقت به جا می آورد و این سنّت حسنه را تا پایان عمر ترک نکرد. او برای ما یک فرشته بود.» حسین با مساجد پیوندی دیرینه داشت و هنگامی که مساجد به عنوان مردمی ترین پایگاه مبارزات حق طلبانه امت به پاخاسته ایران مطرح شدند و شکل گرفتند، او نیز فعالیت های انقلابی خود را در مسجد متمرکز ساخت و از پایگاه معنوی مسج به سیل خروشان مردم پیوست. وقنی مسجد نو(شهدا) در روز پنجم ماه مبارک رمضان تجلی گاه حماسه امت خمینی شد، حسین هم با زبان روزه، یکی از این حماسه آفرینان بود. هنگام درگیری مردم با نیروهای مزدور شاه در روز عید غدیر خم سال 1357 در مسجد حبیب شیراز، زخمی شد با بدنی زخمی فریاد بر می آورد:«امروز تعدادی از برادرانمان شهید شدند و در این میان پاره آجری نصیب من شد. من هم دلم می خواهد شهید شوم، اما آرزو دارم که ابتدا پیروزی مردم رنج کشیده ام را به چشم ببینم، آنگاه به شهادت برسم.» روز 12 بهمن 57 حسین به همراه میلیونها چشم منتظر به دیدار امام رحمت الله علیه این بت شکن سترگ، سرافراز گردیدند و در بازگشت از تهران با شور و شوقی وصف نا شدنی، که از سیمای علوی – فاطمی امام گرفته بود به مبارزات خود ادامه داد. او در یوم الوصل 22 بهمن 57 با انجام غسل شهادت به طرف شهربانی پر گشود و در آنجا بی درنگ به یاری مجروحان شتافت و پیکر شقایقی شهیدان را از تیررس گلوله های آتشین دور ساخت. سر انجام هنگام جابجایی پیکر یکی از شهدا، صفیر گلوله ای سرخ، قلب گرم و مالامال از عشق او به امام و اسلام را نشانه رفت و جاودانه اش نمود. همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیده ام که مپرس