رمان 🍁 📖 در یکی از نامه ها نوشته شده است: «ای حسین! ماجان خود را در راه توفدا میکنیم. به سوی ما بیا، ما همه،سرباز تو هستیم».در نامه دیگر آمده است: «ای حسـین! باغ هايمان سـرسبز است. بشـتاب که همه ما در انتظار تو هستیم. درشـهر ما لشـکری صدهزار نفری خواهی یافت که براي یاری توسـر از پا نمی‌شناسـند. دیگر کسی درکوفه به نمازجمعه نمی‌رود. همه ما منتظر تو هستیم تا به تواقتداکنیم». آیا میدانی در آخرین نامه ای که به امام رسـیده،چه نوشته شده است: «ای حسین! همه مردم این شهر،چشم انتظار شما هستند. آنها امامی جزشما ندارند، پس بشتابید». امام حسـین علیه‌السـلام هنوزجواب این نامه ها را نـداده است. او درحال بررسـی این مسأله است. این صـدو پنجاه نفر خیلی اصـرار میکنندکه امام دعوت آنها را بپذیرد. آنها به امام میگوینـد: «مردم کوفه شـیعیان شـما هسـتند. آنها میخواهنـد شـما را یاری کننـدتا با یزیـدبجنگیـدوخلیفه مسـلمانان شوید». امام در فکر است. نمیدانم به رفتن می‌اندیشد یا به ماندن؟ آیا در این شـرایط، بازبایدتردیدکرد؟ آیا می‌توان به مردم کوفه اعتماد کرد؟ نگـاه کن! امـام ازجـا برمی‌خیزد. اي مولای ما، به کجا میروی؟ *** امام وضو می‌گیرد و ازخانه خارج می‌شود. بیا ما هم همراه آن حضرت برویم؟ امام به سوي«مسجدالحرام» می‌رود. همه یاران، همراه آن حضرت می‌روند. نگاه کن! امام کنار دِرخانه خدا به نماز می‌ایستدو بعد از نمـاز، دست هـاي خود را به سوي آسـمان میبرد وچنین میگویـد: «خـدایا، آنچه خیر وصـلاح مسـلمانان است براي مـامقـدر فرما». سپس قلم وکاغذي می‌طلبد و براي مردم کوفه نامه ای می‌نویسد. اکنون امام می‌گوید: «بگوییدپسر عمویم، مسلم بن عقیل بیاید». آیا مسـلم بن عقیل را میشناسی؟ او پسر عموی امام حسین علیه‌السلام است. مسلم،شخصی شجاع، قّوی و آگاه است و برای همین امام حسین علیه‌السلام او را برای مأموریتی مهم انتخاب کرده است. امام به بزرگان کوفه رو میکند و به آنها می‌فرماید: «من تصـمیم گرفته‌ام مسـلم را به عنوان نماینده خود به شـهرشما بفرستم و از او خواسته‌ام تا اوضاع آنجا را براي من گزارش کند. وقتی گزارش مسلم به من برسد به سوي کوفه حرکت خواهم کرد». بزرگان کوفه بسـیارخوشـحال می‌شونـد و به همـدیگر تبریک می‌گویند. آنها یقین دارندکه مسـلم با اسـتقبال باشـکوه مردم روبرو خواهدشد و بهترین گزارش ها را براي امام حسین علیه‌السلام خواهدنوشت. همسـفرم! آیـا دوست داري نـامه اي راکه امام براي مردم کوفه نوشت برایت نقل کنم: «بسم َّالله الرحمن الرحیم‌، از حسین به مردم کوفه: من نامه هاي شما راخواندم و دانستم که مشتاق آمدن من هستید. براي همین، پسر عمویم مسلم را نزد شما میفرستم تا اوضاع شهرشما را بررسی کند. هرگاه او به من خبر دهد، به سوي شماخواهم آمد». امـام، مسـلم را در آغوش می‌گیرد.صـدای گریه امام بلنـد می‌شود. مسـلم نیز اشک می‌ریزد. راز این گریه چیست؟سـفر عشق برای مسلم آغازشده است. 🔜ادامه دارد... علیه‌السلام 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir