خواهر شهید نقل می‌کند: یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند ، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زد زمین، ابراهیم رسید... و دزدِ زخمی شده را بلند کرد! نگاهی‌ به چهره وحشت‌زده‌اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده ! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد آن بنده‌ خدا از رفتارِ ابراهیم خجالت‌ زده شد... ابراهیم از زندگی اش سوال کرد کمکش کرد و برایش کار درست کرد طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد..! ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم