میرحسینی «مالک اشتر» سپاه اسلام بود
سردار قاسم سلیمانی ماجرای شهادت همرزم عزیزش را این طور وصف کرده است: قاسم، بزرگ لشکر ۴۱ ثارالله بود که همه ابعاد یک فرمانده اسلامی را با تعاریف اصیل آقا امیرالمؤمنین (ع) داشت. در عملیات کربلای ۴ بچهها خیلی نگران ایشان بودند. شهید میرحسینی در هیچ عملیاتی بدون زخم از صحنه خارج نشد. از تمام عملیاتها زخمی بر بدن داشت. به بچهها گفته بود توی عملیات کربلای ۴ نترسید که من شهید نمیشوم.
قبل از عملیات کربلای ۵ گفت که تیر به این جای من خواهد خورد و انگشتش را روی پیشانیاش گذاشت و همین طور هم شد.
بیسیمهای لشکر ثارالله تا پایان جنگ، دیگر صدای دلنشین و پر معرفت میرحسینی را نشنیدند. آن صدایی که برای همه بچهها امیدبخش، دلنواز و دوستداشتنی بود. آن صدا خاموش شد. البته نمیتوانستم باور کنم. در مقطع اول هم بچهها به من نگفتند و این خبر را خیلی با احتیاط به من دادند.
هیچوقت خبر شهادت ایشان را از یاد نمیبرم. من در دو سه عملیات واقعاً از خدا میخواستم که پایان عمر من همین مقطع باشد. یکی همین عملیات کربلای ۵ بود؛ خصوصاً وقتی خبر شهادت شهید میرحسینی را شنیدم. احساس کردم لشکر ثارالله واقعاً منهدم و منحل شد و از همه مهمتر فکر میکردم شهادت ایشان تأثیر بسیار عمیقی بر عدم موفقیت ما در عملیات کربلای ۵ بگذارد.
هیچ خبری مانند این خبر در لشکر ثارالله نمیتوانست غم ایجاد کند. تا آن مقطع هیچ حادثهای به اندازه خبر شهادت حاج قاسم برای بچههای لشکر ثارالله سخت نبود. حتی کسانی که در عملیات حضور داشتند و برادر یا پسرشان را از دست داده بودند عزادار شهید میرحسینی بودند
.