🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹 از میان خاطرات 💕 شهید مصطفی صدرزاده سال 89 مصطفی صاحب _داری بود گوسالهایی که چندماه روز و شب براشون زحمت کشیده بود و بسیار کرده بود تا به فروش برسن ، در یک شب تمام گاوهایی که امانت بودن دزدیده شدن 😔 بعداز پیگری بسیار که نتیجه ای هم نداشت ، وقتی وارد خونه شد خیلی بود گفتم :چی شد؟ نتیجه ی داشت؟ گفت : نه .....😔 هیچوقت رو اینجوری ندیده بودم گفتم : فدات بشم برای مال دنیا این طوری ناراحتی ؟ فدای سرت ان شاالله جبران میکنی . گفت : مامان اینا امانت مردم بود، اگر مال خودم بود که غمی نبود ، من شدم ..😭 مصطفی از لحاظ مالی خیلی امتحان های سختی میداد، ولی هیچوقت اینجوری ظاهر نمی کرد، که برای گوساله هاش چون امانت بودن وبه قول خودش میگفت شرمنده مردم شدم....😔🌹 خاطرات مادر بزرگوار شهید مصطفی صدر زاده از کودکی تا شهادت🕊🕊🕊 آدرس مجازی: ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @razmikaraneshohada ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯