🔻ادامه [صفحه۳] 🔷میثم مهدیار با عنوان «شهید سلیمانی: ابرمرد یا جهان پهلوان» آخرین ارائه کننده در این نشست گفت: دو نگاه در اندیشه معاصر به مسئله جنگ داریم: نگاه مبتنی بر شر که در مقاله " به سوی صلح پایدار " کانت شاهد هستیم و نگاه دوم که مثبت و تقدیس‌گرایانه است و جنگ را جوهره اساسی جامعه می‌داند. این نگاه از هراکلیتوس به بعد وجود دارد. کانت در مقاله‌اش اگرچه به دنبال یک جمهوری جهانی برای ایجاد صلح جهانی است، خودِ فلسفه استعلایی کانت زمینه‌ساز یک ستیز جدید است. در مقابل اندیشه رمانتیک وجود دارد که 3 نوع وحدت دنبال می‌شود: وحدت انسان با خود، با جامعه و با طبیعت. روحیه حماسی در رمانتیک‌ها نمود پیدا می‌کند. 🔸پژوهشگر تاریخ اجتماعی و جامعه‌شناسی ادامه داد: هگل به نوعی این‌ها را ترکیب می‌کند. او نگاه تقدیس گرایانه ای به جنگ دارد که وحدت داخلی بین دولت‌ها و ملت‌ها ایجاد می‌کند. بعد از هگل نیچه تلاش می‌کند ترکیبی میان هگل و رومانتیکرها ایجاد کند. اراده معطوف به قدرتی که نیچه دنبال می‌کند به نوعی بازگشت به آن وحدت‌گرایی‌ای است که رومانتیک‌ها به دنبال آن هستند و این وحدت‌گرایی را از مسیر جنگ و ستیزه دنبال می‌کند. ابرمرد را نیرویی می‌داند که از 3 وحدت عبور کرده است: وحدت با خود، با جامعه و با جهان و طبیعت. جنگ با خود را برای ایجاد وحدت درونی و مقدمه وحدت با جامعه ضروری می‌داند. 🔸وی در پایان گفت: لفظ ابرمرد که برای شهید سلیمانی استفاده می‌شود به نظر صحیح نمی‌آید و لفظ جهان‌پهلوان می‌تواند تبیین‌کننده‌تر باشد. او از طرفی عارف‌مسلک است و از طرفی با سلحشوری توانسته میان ملت‌های مسلمان همگرایی ایجاد کند و همچنین مراحلی که نیچه می‌گوید برای رسیدن به مرحله ابرمرد شدن را نیز گذرانده است. نگاه نیچه ناسیونالیستی بود اما شهید سلیمانی به ملت‌های دیگر نیز توجه دارد. می‌توان مفهوم جهان‌پهلوان را تبیین نظری کرد. 🌏 rcica.ir ♨️@RCICA