🔰
هشتم محرم ۱۴۴۴ (۱۵مرداد۱۴۰۱ شمسی)خانهی مادر بزرگوار #شهید_حسینعلی_ترابی میهمان بودیم.
🔹با چهار نفر از دوستان مزاحم مادر شهید شدیم.
🔹اولین چیزی که توجه همهمان را جلب کرد، منظرهی طبیعی فوق العادهی پشت خانه بود که از پنجره دیده میشد؛ شالیزارهای وسیع سبزرنگ، و در ادامهی آن، کوههای استوار.
🔹مادر شهید با همان حالت بسیار ساده و دلنشین میگفت: حسینعلی و پدرش با همدیگر در جبهه بودند. یکبار که حسینعلی مجروح شد و به خانه آمد، بلافاصله دوباره عازم جبهه شد و هر چه او را منع کردیم، زیر بار نرفت. میگفت:
"من باید به اسلام خدمت کنم."
🔹شهید حسینعلی ترابی مادری مهربان و خوش برخوردی داشت. با اینکه پای ایشان اذیت بود، ولی چندین دقیقه روبروی ما رو زمین نشست و از فرزند شهیدش گفت.
تا پایان جلسه نیز، چندین بار اصرار کردند که ناهار را بمانیم...
🔹در انتهای جلسه حجتالاسلام
#صاحبالزمانی روضهی جوان امام حسین، آقا علیاکبر رو برای مادر شهید خواند و ثوابش را به روح شهید بزرگوار و پدرشان هدیه کردیم.
#اللهم_اجعلنا_من_المستشهدین_بین_یدیه
💠تشکل طلبگی ربیون
🌐
@rebbiion