ساعت کوک می‌کرد تا برای پدرش فاتحه بخواند! هرروز ساعت 21:45دقیقه، صدای زنگ هشدار تلفن همراه شهید بلند می‌شد و او شروع به خواندن فاتحه برای پدرش می‌کرد چراکه 4سال پیش در همین ساعت پدرش به رحمت خدا رفته بود. حالا هم اعضای خانواده به تبعیت از او، در این زمان برای پدر خانواده فاتحه می‌خوانند. مهدی لطفی می‌گوید: امیر به همه اعضای خانواده به‌خصوص پدر و مادرم احترام می‌گذاشت. یکبار صدایش را برای ما بلند نکرد، او به قدری مؤدب بود که هیچ‌وقت با برادران بزرگش به استخر یا حمام عمومی نرفت. مادر شهید هم می‌گوید: پسرم تا آخرین لحظه پرستار پدر بیمارش بود و وقتی پدرش 22روز در بیمارستان بقیه‌الله ‌بستری بود، 15روز همراه او ماند تا مبادا برادرانش از رسیدگی به زن و بچه‌های خود عقب بمانند. همسرم به قدری با امیر راحت بود که فقط با او به سرویس بهداشتی یا حمام می‌رفت و از بقیه بچه‌هایش خجالت می‌کشید. https://eitaa.com/refigh_shahid1