رفیق شهیدم ابراهیم هادی
وقتی میدید برخی از رفقا سرگرم دنیا و بازی های دنیا شده اند خیلی دلش می سوخت خودش اهل ورزش و بازی بود اما بازی های دنیا را جدی نمیگرفت وقتی میدید که برخی ها چطور برای قرمز و آبی فریاد میزنند دلش میسوخت که چرا گوهر عمر خود را اینگونه هدر میدهند در مسابقات کشتی هیچوقت نتیجه برایش مهم نبود ناراحت شد و گفت آخه امشب هم بازی ؟ ابراهیم هیچگاه وقتش را پای تلویزیون تلف نکرد حتی کتاب هایی که برای مطالعه انتخاب مبکرد که علم و معرفتش را افزایش دهد یکبار در شب بیست و سه ماه رمضان باهم به مسجد رفتیم رفقای زیادی را دیدیم که در محل مشغول فوتبال بودند ، می خواست بازی دنیا او را فریب ندهد ...