خاطرات آن مرد🌿↓ نزدیک عملیات بود؛ تازه دختر دار شده بود. یه روز دیدم سر یه پاکت از جیبش زده بیرون...! گفتم این‌‌ چیه؟ گفت عکس دخترمه.. :) گفتم بده منم ببینم.👀 گفت‌ هنوز خودم ندیدمش.. گفتم خب چرا؟ گفت الان موقعه ی عملیاته! میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده‌.باشه برای بعد...🕊