شهـید آࢪمـان علۍ ﻭرﺩی🇵🇸
••
خاطره
🪻🤍 •• نشسته بود سر سفره، اما لب به برنج نمیزد. - چرا شروع نمیکنی مادر؟ از دهن افتاد! - خمس برنجها رو دادین؟ وقتی اطمینان دادم که خمسش را دادهایم، بسمالله گفت و قاشق اول را به دهان برد...
#شهید_آرمان_علی_وردی
@refighshahydam313