من سلطان حسهای نامنظمم. صاحب دلگیریهای وقت و بی وقت ، مشتری بلامنازع حیرونی هایی که نمیدونم از کجا ميان و به کجا ميرن ، اما اينو مىدونم كه خرابی های که به جا میذارن رو نميشه به راحتی هضم کرد. اينروزا مثله آدم بی مقصد هر شب از خودم میپرسم شبِ که راه رو طولانی میکنه یا راهه که شب رو طولانی میکنه؟