«بهم گفت «دلت براش تنگ نشده؟» گفتم «نه دیگه گذشت.» اما توی یک و ساعت نیمی که صحبت کردیم چهار، پنج بار اسم‌شو آوردم و ماجرا رو یه طوری به اون ربط دادم. خودمم اون لحظات متوجه نبودم، رسیدم خونه فهمیدم که یه بخشی از من نمی‌خواد که اون آدم‌و کامل به فراموشی بسپاره.»