مشایخ مرحوم صدوق مرحوم مشایخی دارد مثل بمروروذ. اصلا او را نمی‌شناسیم و اسمش را ندیده‌ایم، نه در کتب شیعه و نه اهل سنت. گاهی سندی می‌آورد [که در آن سند، ما] فقط صدوق و امام صادق (ع) را در اول و آخر حدیث می‌شناسیم. با این کار می‌خواستند این احادیث حفظ شود [نظیر روایتی که دربارۀ صوم ایام البیض دارد که: حدّثنا أبو الحسن عليّ بن عبد الله بن أحمد الأسواريّ الفقيه، قال: حدّثنا مكّيّ بن سعدويه البرذعيّ، قال: حدّثنا أبو محمّد نوح بن الحسن، قال: حدّثنا أبو سعيد جميل بن سعد، قال: أخبرنا أحمد بن عبد الواحد بن سليمان العسقلانيّ، قال: حدّثنا القاسم بن حميد، قال: حدّثنا حمّاد بن سلمة، عن عاصم بن أبي النجود، عن زرّ بن حبيش، قال: سألت ابن مسعود عن أيّام البيض: ما سببها، وكيف سمعت؟ قال: سمعت النبيّ (ص) يقول: ...، که سندش کاملا به هم پاشیده است، ولی بعدش بلافاصله دارد: هذا الخبر صحیح (علل الشرائع 2: 379 ـ 380/ 1)؛ چون می‌گوید: مضمونش صحیح است و امر مستحبی هم هست، ولو سندش به هم پاشیده است]. این حرف که بگوییم: از باب تسامح در ادلۀ سنن است هم حرف صحیحی نیست؛ چون مرحوم بحرانی بحث دیگری هم دارد و ـ چون مرحوم صدوق حدیث «من بلغ» را دارد ـ می‌فرماید: این‌که می‌گویند: صدوق برخی احادیث ضعیف را به‌خاطر احادیث «من بلغ» آورده صحیح نیست ـ و حق هم با ایشان است ـ، می‌فرماید: چون روایتی را در «من لا یحضر» در بحث صلاة لیلة الغدیر می‌آورد و بعد می‌گوید: این روایت را من قبول نمی‌کنم چون استادم ابن‌الولید عمل نکرده است [وروى المفضّل بن عمر عن أبي عبد الله (ع)، قال: صوم يوم غدير خمّ كفّارة ستّين سنة. وأمّا خبر صلاة يوم غدير خمّ والثواب المذكور فيه لمن صامه فإنّ شيخنا محمّد بن الحسن (رض) كان لا يصحّحه ويقول: إنّه من طريق محمّد بن موسى الهمدانيّ، وكان كذّابا غير ثقة، وكلّ ما لم يصحّحه ذلك الشيخ - قدّس الله روحه - ولم يحكم بصحّته من الأخبار فهو عندنا متروك غير صحيح. من لا يحضره الفقيه 2: 90/ 1817]. معلوم می‌شود اگر بداند حدیث ضعیف است، در مستحب به آن عمل نمی‌کند. این استظهار مرحوم بحرانی به نظر ما صحیح است. ( آیت الله مددی، خارج فقه، 19. 7. 96) @rejal_shobeiri