💠﷽💠 🌙✨از نظر مالی در مضیقه بودم و بیکاری آزارم می‌داد. نزد شیخ رجبعلی خیاط آمدم. 🌙✨گفت: مرد آبرومندی مریض است و دو عایله دارد باید اداره کند که ناتوان است. قدری اگر می‌توانی پارچه‌ای بخر به او بدهم. 🌙✨بازار رفتم و نسیه پارچه‌ای خریدم و به شیخ دادم. شیخ گفت: «افسوس که چشم برزخی تو باز نیست تا آنچه من می‌بینم را ببینی. اکنون کعبه دور سر تو طواف می‌کند نه تو دور خانه!!» 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈