هدایت شده از 
💔آغوش سرد بعد از طلاق 🖤 برگه طلاق را امضا کردیم و طلاق انجام شد دیگه تحمل زندگی با یک زن سرطانی رو نداشتم. وقتی خواستیم از دفتر طلاق خارج بشیم نسرین یهو اومد جلو بدون مقدمه گفت منو در آغوش بگیر… من گیج شده بودم! نمیدونم هدفش چی بود چون از هم جدا شده بودیم دیگه محرم نبودیم ولی رفتم جلو ازش علت درخواستش رو پرسیدم! گفت تحملشو داری؟ گفتم آره بگو ادامه داستان جالب رو بخونید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2033582089C4f36953a83