۳روز بعد از ازدواج،مصطفی ردانیپور از فرماندهان بزرگ سپاه،راهی منطقه شد و ۱۵مرداد۱۳۶۲ در عملیات والفجر۲،در منطقهی تپهی برهانی،درحالی که به همراه ۲نفر دیگر،دشمن را مشغول کرده بودند تا نیروهای خودی بتوانند عقبنشینی کنند به شهادت رسید و با وجود انجام دفعات متعدد تفحص،هیچگونه اثری از او در این تپه یافت نشد و گویا فرشتگان علاوه بر روح پاکش،پیکر مطهرش را هم با خود،به ملاقات حضرتالله بردند.
ایشان با داشتن مسئولیت بزرگ در سپاه،به یکباره همهی آنها را کنار گذاشت و هرچقدر به او اصرار کردند قبول نکرد و مثل یک نیروی عادی در عملیات والفجر۲ شرکت کرد و مظلومانه و با لبان تشنه به شهادت رسید.
ماجرای عروسی این شهید هم از نکات عجیب زندگی اوست.از بس که عاشق حضرت فاطمه بود میخواست تا با یکی از سادات ازدواج کند تا به حضرتش محرم شود.
در کارتهای عروسیاش،حضرات معصومین را هم به مجلسش دعوت کرده بود.
یک کارت برای حضرت امامرضا به مشهد،کارتی برای امامزمان به جمکران،و کارتی هم به نیابت از حضرت زهرا،داخل ضریح حضرت معصومه در قم انداخت.
پیش از مراسم،حضرت زهرا به خوابش آمده بودند و فرموده بودند:
«چرا دعوت شما را رد کنیم؟چه کسی بهتر از شما؟ببین همه آمدیم.شما عزیز ما هستی.»
سردارشهید حسینبرهانی، پدرش بزرگترین کارخانهدار اصفهان بود. همنشینی با ردانیپور باعث شد به جبهه علاقمند شود و تصمیم به حضور در جبهه بگیرد. پدرش گرانترین ماشینها را خرید تا حسین نرود. ولی حسین رفت و با لب تشنه شهید شد و بعدها تپه به نام او نامگذاری شد.
🕊شادی روح پاکشان حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم.
eitaa.com/revaayatgar