✅نظرات جالب امام خامنه ای در ابتدای انقلاب،در مورد دکترشریعتی:
- «آنتی تز»جریان روشنفكری ضد اسلامی دقیقاًشریعتی بود.
- دكترشریعتی حقیقت پذیر بود.
- به قول خود شریعتی مجازات را به قدر گناه بدهید و نه بیشتر،او خودش هم میگفت من اشتباهاتی دارم،اما مجازاتی كه بعضی از آقایان برای من در نظر میگیرند ۱۰۰برابر بزرگتر از اشتباه من است.اگر ۱۰۰برابر بزرگتر نبوده ده برابر بزرگتر بود.
- به نظر من شريعتي بهخلاف آنچه كه همگان تصوّر ميكنند،چهرهاي همچنان مظلوم است و اين به دليل طرفداران و مخالفان اوست؛يعني از شگفتيهاي زمان و شايد از شگفتيهاي شريعتي اين است كه هم طرفداران و هم مخالفانش نوعي هم دستي با هم كردهاند تا اين انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و اين ظلمي به اوست.
- در آنجا[نجف]امام بدون اينكه اسم شريعتي را بياورند،اينجور بيان كرده بودند:(چيزي نزديک به اين مضمون):به خاطر۴تا اشتباه در كتاب هايش بكوبيم،اين صحيح نيست.
- [مخالفان]،شريعتي را سنگري كردند براي كوبيدن روحانيت يا كلاً متفكران انديشه بنياني و فلسفي اسلام.
- شريعتي بهخلاف آنچه گفته ميشود درباره او و هنوز هم عدهاي خيال ميكنند،نه فقط ضد روحاني نبود،بلكه عميقاً مؤمن و معتقد به رسالت روحانيت بود،او ميگفت كه روحانيت يک ضرورت است،يک نهاد اصيل و عميق و غير قابل خدشه است،و اگر كسي با روحانيت مخالفت بكند،يقيناً از يک آبشخور استعماري تغذيه ميشود.اينها اعتقادات او بود در اين هيچ شک نكنيد اين از چيزهايي بود كه جزو معارف قطعي شريعتي بود،اما در مورد روحانيت او تصورش اين بود كه روحانيون به رسالتي كه روحانيت بر دوش دارد،به طور كامل عمل نميكنند.
- او گفت علت اينكه من از روحانيت انتقاد ميكنم،از حوزه علميه انتقاد ميكنم اين است كه ما ازحوزه علميه انتظار و توقع داريم.از روشنفكر جماعت،هيچ توقعي نداريم.نهادي كه ولادتش در آغوش فرهنگ غربي بوده،اين چيزي نيست كه ما در او انتظار داشته باشيم.
- ايشان در سال۵۴و۵۵ معتقدبود كه اكثريت روحانيت به آن رسالت عمل ميكنند و لذا در اين اواخر عمر دكتر شريعتي نه فقط معتقد به روحانيت،بلكه معتقد به روحانيون نيز بود و معتقد بود كه اكثريت روحانيت در خط عمل به همان رسالتي هستند كه بر دوش روحانيت واقعاً هست.
البته با روحانيوني كه ميفهميد كه در آن خط نيستند باآنها خوب نبود و شخصاً به امام خميني بسيارعلاقهمند و ارادتمند بود.
- هركس و هر چپگرايي(اگرچه زير نام اسلام)اگر امروز شريعتي را از خودش بداند،يقيناً گزافهاي بيش نگفته است. همچنين مجاهدي كه امروز شريعتي را ازخودش بداند يقيناً گزافهاي بيش نگفته است.
- همين مجاهدين كه امروز طرفداري از دكتر شريعتي ميكنند.اينها در سال۵۱و۵۲ جزو سختترين مخالفين شريعتي بودند.خب امروز چطور ميتوانند شريعتي را قطب خودشان بدانند.
- بياييم آن مسائلي را كه شريعتي بااستفاده از آشناييهاي خودش بافرهنگ اسلام فهميده و ارائه داده بود با اصول اساسي فلسفي مكتب اسلام بياميزيم و منطبق كنيم.آنچه بهدست خواهد آمد به نظر من مرحله جديدي است كه ميتواند براي نسل مامفيد باشد،به تعبير بهتر بياييم شريعتي را با مطهري بياميزيم.شريعتي را در كنار مطهري مطالعه كنيم.تركيبي از زيباييهاي شريعتي با بتونآرمه انديشه اسلامي مطهري به وجود بياوريم،آن به نظر من همان مرحله نويني است كه نسل ما به آن نياز دارد.
- شریعتی به خود من بارهامیگفت که من مریدمطهری هستم،مطهری را استادخودش میدانست و ستایشی که او از مطهری میکرد،ستایش یک آشنا به شخصیت عظیم و پیچیده و پرقوای مطهری بود.
- دست نوشتهای از امام خامنهای:
...مطهری و طالقانی و شریعتی در این انقلاب حکم«پرچم»را داشتند.همیشه بودند.تا آخر بودند.چشم و دل«مردم»و نه خواص از آن ها پر است و این همیشه بودن و با مردم بودن،چیز کمی نیست.
-امام خامنه ای قضاوت شهیدمطهری درباره شریعتی را نمی پسندید و در این زمینه مینویسند:«نظرات مرحوم شهیدمطهری درباره شریعتی –چه در آغاز آشنائیشان که تا دو-سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود– غالباًمبالغه آمیز بود.در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته،نشانه های بزرگنمایی آشکار است.برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهیدبهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهیدمطهری داشتند.»
- شهیدبهشتی معتقدبود که او یک روشنفکرمذهبی و دینی است و میتواند به خوبی درخدمت اسلام باشد.از اعتقادات شهیدبهشتی این بود که اگر بتوانیم مرحوم شریعتی را هدایت کنیم و افکارش را درست کنیم وقضاوتهای افراطی،احساسی و هیجانیاش را تعدیل کنیم،اومیتواند نیروی خوبی درخدمت انقلاب،حوزه،روحانیت،اسلام و نهضت اسلامی باشد...میتوان باشریعتی کنار آمد.
روایتگر