‍ 💢مختصري از زندگينامه "پاسدار شهيد مريم فرهانيان"💢 ✅تاريخ تولّد: ۲۴/دي ماه/۱۳۴۲ محلّ تولّد: آبادان تاريخ شهادت: ۱۳/مرداد ماه/۱۳۶۳ محلّ شهادت: گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن او دراوج جواني، با علم و انديشه، راه تدبّر و تفکّر و بدست آوردن بصيرت را خيلي زود بدست آورد و با انتخاب راه الهي، در سن ۲۱ سالگي به فيض عظيم شهادت نائل آمد. 🌷خود او تعريف شهيد را اينچنين مي نويسد: شهيد کسي است که به آخرين مرحله کمال خود رسيده است و راهش را با آگاهي، ايمان و خلوص مي پيمايد و هميشه پيروز و جاويد است. 🔸صفات بارز "شهيد مريم فرهانيان" از نگاه دوستان و خانواده: پاکيزگي و آراستگي./دقيق و منظم و وظيفه شناس./رعايت کامل ادب و اخلاق./مؤمن و مقيّد به دستورات دين و رعايت کامل چارچوب شئونات ديني. /متواضع و با اخلاق. /عاشق خدمت به همنوع. /همدل و يکرنگ. /شجاع و دلسوز./با گذشت و مهربان و بخشنده و ايثارگر. /قدرشناس محبّت ها، هر چند کوچک. /بي ادّعا و بي توقّع و قانع./بدون غرور و تکبّر./خوشرو و داراي آستانه صبر بسيار بالا و شکيبا./با درايت و باهوش./اهل مطالعه و تفکّر و تدبّر./نماز شب خوان./متنفّر از غيبت./عدم دلبستگي به دنيا. 🔹تکيه کلام شهيد: خدا مي داند، خدا مي بيند. 🔶فعاليّت هاي "شهيد مريم فرهانيان" در دوران مختلف زندگي پر بارش: 🔵ايّام قبل از پيروزي انقلاب اسلامي : او فقط ۱۴ يا ۱۵ سال داشت که با کمک برادر خود "شهيد مهدي فرهانيان" که علاقه خاصي به او داشت، افکار خود را مزين به شناخت و معرفت و بصيرت الهي کند و با مطالعه و شرکت در جلسات بحث و سخنراني هايي که در آستانه پيروزي انقلاب برگزار مي گرديد به ماهيت پليد استکبار جهاني و صهيونيزم پي برده و دشمن را کاملاً شناخته و همراه سيل خروشان مردم، عليه نظام طاغوت حرکت نمايد . 🔴ايّام پس از پيروزي انقلاب اسلامي : با پيروزي انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامي و تشکيل سپاه پاسداران به جمع اين عاشقان خدمت پيوست و دوره هاي آموزشي مربوطه را با موفقيت به پايان رساند و در بيمارستان امام خميني آبادان مشغول امدادگري شد و در همين حين از هر کمکي که در آن دوران از دستش بر مي آمد دريغ نمي نمود. (او در اين دوران ۱۷ سال داشت) ۱۷ ساله اي که به اندازه يک بانوي دنيا ديده که تجربه و عشق و ايثار را تجربه نموده بود. همچنين به عنوان مددکار در بنياد شهيد انقلاب اسلامي، او همراه ۲ دوست و يار هميشگي اش از خانواده هاي آسيب ديده از جنگ تحميلي که در آبادان و روستاهاي اطراف مانده بودند، دلجويي مي نمودند و با تلاش بي حدّ و حصر، به سر و سامان دادن به وضعيت اين خانواده ها مي پرداختند . ⚪️هنگام شهادت : "شهيد مريم فرهانيان" همراه ۲ خواهر ديگر که يار و همکار هم بودند، بنا به وصيت مادر پاسدار شهيد مرزوق ابراهيمي، هر سال بر سر مزار شهيدش مي رفتند و جاي خالي مادر شهيد را برايش پر مي کردند که در آن روز (۱۳/مرداد/۱۳۶۳ ) مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثي قرار گرفتند و شهيد مريم فرهانيان به فيض عظيم شهادت نائل آمد و ۲ خواهر ديگر نيز مجروح شدند. ♥️"شهيد مريم فرهانيان" در وصيت نامه اش توصيه هايي را به همگان دارد، از جمله: • ياد خدا و در محضر خدا بودن./• قرائت قرآن، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه./• ياد امام زمان(عج) بودن./• تزکيه نفس. /• قدر وجود امام را دانسته و همواره از ايشان پيروي گردد./• به ولايت فقيه ارج نهاده و با پيروي از ولايت فقيه در دنيا و آخرت موفّق خواهيم شد ./• با يکديگر صميمي و يار باشيم، و با دشمن مقابله کنيم. ✔️و امّا داستاني جالب از نگاه متفاوت "شهيد مريم فرهانيان" به شهادت(برگرفته از کتاب دختري کنار شط، صص۱۲۸و۱۲۹)_به نقل از يکي از خواهران شهيد: خبر شهادت مهدي(برادرمان) را آقاي محسن پور که همرزم او بود برايمان آورد. من با نگراني از خانه زدم بيرون تا صحّت خبر را بفهمم، ديدم مريم دارد از سر کوچه مي آيد در حالي که مرتّب مي خنديد. اين در حالي بود که بقيّه در حال گريه و زاري بودند و همسايه ها جلوي خانه جمع شده بودند. با تعجّب از مريم پرسيدم: چي شده!؟ چرا مي خندي!؟ او خوشحال گفت: مهدي شهيد شده. حرصم در آمده بود. داد زدم سرش گفتم: خاک بر سرت! همه داريم از ناراحتي خودمان را مي کُشيم، آن وقت تو مي خندي!؟ او خيلي عادي جواب داد: شهادت که گريه ندارد! سعادت است. بايد خوشحال باشيم که مهدي به آرزويش رسيده است. 🌷شادي روح پاک شهيدان مهدي و مريم فرهانيان صلوات! eitaa.com/revaayatgar