ای که به جرمی دروغ بر دل من تاختی راست بگو بعد من دل به که پرداختی سوختن و ساختن،سهم من از عشق بود جان مرا سوختی ،کام مرا ساختی رفتی و آخر تو را، دوش به دوش رقیب دیدم و ویران شدم، دیدی و نشناختی گفتم اگر عاشقی،رسم محبت وفاست عاقبت ای بی وفا،شرط مرا باختی وصل خدا داد را خواستی از روزگار ای دل بی آبرو، رو به که انداختی..؟