🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️
#زهرا_حبیباله (لواسانی)
شماره داداشم رو. گرفتم، هر چی زنگ خورد بر نداشت، از تلفن خونه پدر بزرگ احمد رضا زنگ زدم، تا گفتم سلام داداش قطع کرد
بهش پیام دادم
سلام. داداش، وقتی بابا به رحمت خدا رفت، پول نقد زیادی داشت، شما برداشتی گفتی با پولش مغازه خریدم که هم مال خواهرم حفظ بشه هم سهم سودش رو میخوام برای مریم پس انداز کنم، الان من به اون پس اندازم نیاز دارم، یه شماره حساب برات میفرستم، پولم رو بریز به حسابم، میخوام برای خودم جهاز بخرم
پیام من رو خوند ولی جواب نداد
یک ساعت بعدش دوباره پیام دادم، بازم جواب نداد
براش نوشتم الا پیام میدم حاج علی بهش میگم برادرم ارثم رو نمیده، این رو نوشتم، انگار آتیشش زدم، زنگ زد بهم هرچی از دهنش در اومد بهم گفت، آخرشم گفت من کوفت هم به پسر حاج رضا نمیدم چه برسه به ارث، منم زنگ زدم به حاج علی، شوری روستامون جواب داد
الو سلام
سلام ببخشید من مریم هستم خواهر محمود آقا
خوبی مریم خانم
ممنون، ببخشید حاج علی من با همسرم اومدیم شیراز میخوایم اینجا زندگی کنیم، زنگ زدم به داداشم میگم یه کم از پوالهای ارث پدریم که پیشش هست بهم بده میگه نمی دم، میشه شما بهش بگید بهم بده، اخه میخوام جهازم رو بخرم
احمد. رضا اومد جلوم، با اشاره سر و دستش گفت
به کی زنگ میزنی؟
لب خونی کردم
میگم بهت
حاج علی گفت
باشه چشم دخترم من با داداشت صحبت میکنم
ممنونم کی بهم خبر میدید؟
باهاش صحبت کنم بهت خبر میدم
بعد از خدا حافظی تماس رو قطع کردم، احمد رضا با لحن معترضانه ای گفت
به حاج علی شوری، برای چی زنگ زدی؟
_به داداشم گفتم یه کم از ارثی که از بابا به من رسیده بهم بده، گفت نمی دم، منم زنگ زدم به حاج علی گفتم بهش بگه...
عصبانی شد، نگذاشت حرفم تموم شه داد زد
ما چه نیازی به پول و ارث داریم، چرا به من نگفته زنگ زدی؟
پدر شوهر مادر شوهرم اومدن تو اتاق، مادر شوهرم رو کرد به احمد رضاکرد، دستش رو. گذاشت روی بینیش
هیس، چرا داد میزنی، پدر بزرگ مادر بزرگت مریضن
احمد رضا با دستش من رو نشون داد
از این خانم بپرس
پدر شوهرم رو کرد به من
چی شده دخترم_
منم همه چی رو براش گفتم
یه تاملی کرد
ببین دخترم کاملا حق با تو هست، ولی این راهش نیست...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
، این جلسه باید شما رو هیپنوتیزم کنیم، تا یه فعل و انفعالاتی رو در بدنت با این روش انجام بدیم، گفتم چرا من؟ همه آزمایشها نشون میده همسرم مشگل داره من مشگلی ندارم، گفت دکترها یه نظری دارند ما هم یه نظر داریم، اکر میخوای به نتیجه برسی باید به حرف ما گوش کنی، منم که غرق در رویای مادر شدن بودم، وبهشونم اعتماد پیدا کرده بودم، قبول کردم، اون خانم گفت اول قهوه تون رو میل کنید تا برادرم کارش رو شروع کنه، قهوه رو خوردم، به دستور اون آقا نشستم رو به روش و به کارهای فکری و ذهنی که اون میگفت، از جمله اینکه به هیچی فکر نکن جز اینکه من میگم، منم گوش میکردم و انجام میدادم، یه لحظه بچه ای رو در آغوش خودم تصور کردم، یعدم فکر و ذهنم کاملا خالی شد و من دیگه چیزی نفهمیدم...
https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d
فقط بیا بخون ببین دعا نویس چه بلایی سر این خانم و زندگیش میاره😱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾