یکی از شب هایی که زندگیمو تغییر داد اون شبی بود که:😳
دیر وقت بود منم به خواب رفتم بودم
چند شبی بود از اتاق پسرم صداهای عجیبی میشنیدم....ولی از فرت خستگی به صدا ها توجه نمیکردم میخوابیدم
چند روز به همین صورت گذشت که از پسرم پرسیدم: شب ها تو اتاقش چخبره؟!
با صورت سرخ اون مواجه شدم
تصمیم گرفتم خودم قضیه پیگیری کنم ببینم پسرم شب ها چیکار میکنه ... شب همون روز صدایی نیومد منم بیخیال شدم خوابیدم
اما دو شب بعد دوباره از اون صدا ها امد
با ترس و اروم به سمتم اتاق پسرم رفتم و یک دفعه ای در باز کردم با...😱❌https://eitaa.com/joinchat/2214789138Cedab105f8f
🔰ادامه داستان سنجاق شده👆