آقای بازاری معروف و جذاب و معتمد شهر که دلش پیش دختری جوان وجذاب گیر می کنه . دختری که خودِ آقا میخواست بفرسته
سروقت پسر ناخلفش تا شاید آدم بشه .
دختری با چهارچوب های خودش از
جنوب که با دلبری های ناخواسته و اون چشمای وحشیش
کار دست دل این آقای
سرسخت ما داده ...
ادامه داستان در کانال زیر سنجاق شده 👇
https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375