-در بیار اون آشغال رو از تنت. -آشغال نیست... چشماتو باز کن ببین... لباس عرسمه... -ماهگل باهاش جلوی من نچرخ... این ریختی جلوی من نباش... به علی خراب میشم روی سرت... خرابترم نکن..پ -تازه امروز یادت افتاده که نباید از دستم میدادی... الان که داماد میاد دنبالمو عاقد منتظرمونه... چی باخودت فکر کردی ... که مثل بچه‌ها اگه از جلوی آرایشگاه به زور و کلک برم داری همه چیز منتفی میشه؟اگه لیاقت داشتی... اگه عشق حالیت بود... جای این لباس کوفتی الان بچمون تو بغلم بود .. ولی تو با من چکار کردی...؟ صدای عربده‌اش تنم را می‌لرزاند و دستم روی ساتن لباسم مشت می‌شود. -شده تا صد سال دیگه تو همین خونه نگهت دارم نمیذارم پات به اون مراسم لعنتی برسه .نمیذارم زن کسی بشی... تو مال منی تا ابد. https://eitaa.com/joinchat/772538493C14fae486cc