پس از تو حسرت جا مانده در کنار خودم
امید گمشدهی روز و روزگار خودم
جنون شعلهوری میوزد در آوازم
صدای سوختهی شعر بیقرار خودم
مرا به آمدن خود امیدوار مکن
مخواه بی تو بمانم در انتظار خودم
چقدر شیشهام این روزها تَرَک دارد
چقدر همسفر غربت و غبار خودم
برای آنکه به سرداری جهان برسم
هزار بار نشستم کنار دار خودم
غروب پنجره را باز کن، ببین از دور
به شکل لاله نشسته سرِ مزار خودم
✍️شعبان کرم دخت بابلسر
آذر۱۴۰۳🌹
🌺👇
eitaa.com/reykandei
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈