🔺مالک هم در کوفه بود (سخنی با جهاد تبیین کنان) 💠شنیده‌اید که در جواب اینکه می‌گوییم بزرگوار این تیمی که گذاشته شده است مسئول فلان کار و تو انتظار تحول از آنها دارید مرد این کار نیستند و حتی می‌توان گفت جزء عوامل وضعیت طبقاتی موجود در اثر خصوصی‌خواری اقتصاد هستند چرا کاری نمیکنید؟ فوری پاسخ میدهند که موجودیمان همین‌ها هستند؟؟😏 این مدل تازه‌ای در شکل دادن دوگانه مدیریتی غلط متعهد ناکارآمد_کارآمد غیر متعهد نیست! این رویکرد را میتوان در چنینش والیان کوفه و نقش آن در تثبیت این روان اجتماعی بخوبی می‌توان دید آنجا که خلیفه وقت تئوریزه سازی آن را چنین بیان میکند"مردم کوفه مرا به ستوه آورده اند !اگر مرد نرم خوئی را بر آنها حاکم گردانم او را تضعیف می کنند. واگر سخت گیری را بر آنها بگمارم از وی شکایت می کنند. کاش مرد نیرومند و امینی پیدا می کردم تا والی آنها کنم"! یعنی شکل دادن دوگانه غلط مدیریتی: یا مومن ضعیف یا فاسق قوی! واقعا نیرومند امین بین این همه صحابه نبود؟! سعد ابی وقاص از تاسیس کوفه(١٧ هجری) تا ٣ سال و نیم والی بود. نمازش را باحال نمی‌خواند و مردم از او شکایت میکنند و عزل میشود. پس از او زیاد بن حنظله (قاضی کوفه در دوره سعد) منصوب اما پس از چندی استعفا می‌دهد. و پس از او عمار یاسر منصوب شده که باز به بهانه ضعیف بودن عزل میشود و نوبت به مغیره بن شعبه میرسد که حتی خلیفه هم او را فاسق می‌دانست. مغیره در دفاعی آشنا و کاربردی در زمان ما چنین می‌گوید: فسق من زیانی برای تو ندارد. کاردانی و توانائی من برای تو فسقم برای خودم! قطعه دیگری از تصور مردم از حاکم تکمیل میشود لکن هنوز مردم حساسیت دارند و کار را به عزل او میکشانند اما جالب اینجای قصه است که والی جدید سعد ابی وقاص است لکن اینبار مردم حکام ضعیفی دیده‌اند که عطای نماز با حالش را به لقایش بخشیدند و از او استقبال کرد گفتند بتواند اداره کند، مومن نیمه هم باشد بهتر از هیچ است ( ▫️یکی بیاد کار کنه دزدی هم کرد، فرهنگ تجمل و مصرف‌گرایی و اشرافیت را هم تولید کرد بکند.) خلیفه فوت میکند و عثمان اموی بر سرکار می‌آید و سعد را بخاطر اختلاف با خزانه‌دار عزل میکند‌ و ولید بن عقبه، برادر مادریش را (کسی که رسما قرآن فاسقش خوانده بود "ان جائکم فاسق..." )منصوب میکند. ولید مشروب می‌خورد و رسوایی نماز صبح ۴ رکعتی مستانه را به بار می‌آورد. مردم اعتراض میکنند و با پیگیری حضرت علی عزل شده و حد بر او را بر او جاری میسازد. این رسوایی راه را برای باندبازی و قبیله‌گرایی نمی‌بندد و سعیدبن عاص اموی یکی دیگر از خویشان عثمان جای ولید را میگیرد. در ابتدا سجاد آب میکشده، منبر و محراب ولید را میشوید اما از بعد حیف و میل بیت المال مردم به ستوه آمده اعتراضات را به خود بنی‌امیه و شخص عثمان متوجه میکنند. او را از کوفه اخراج و به امارت ابو موسی اشعری رضایت دادند. تاریخ نقل نکردم تنها میخواستم بگویم که در تمام این مدت که مردم به سمت رضایت به انتخاب بین مومن ضعیف و فاسق قوی سوق داده میشدند و گزینه مومن متعهد متخصص(مومن قوی) به بهانه‌ی نبود چنین مدیرانی حذف میشد، مالک اشتر نخعی آن ابر مدیر انقلابی در کوفه بود پ. ن. پس فردا مردم نگن صد رحمت به فلانی! مالک هم هیچ شخص خاصی در این نوشته نیست چرا که اساسا منظور نقد رویه است نه بازاریابی برای کسی ✍🏼 ١۴٠١/٢/۴ بازنشر به بهانه این روزهای اقتصاد شنبه ٣ رمضان ١۴۴۴ __________ @reza_afshar