4_6021794627189739319.mp3
6.73M
‍ هدیه به حضرت زینب صلوات. زمینه. روضه. امام حسین شعرو سبک. رضا نصابی. خادم. الرقیه به نفس حاج مهدی اکبری می خونم روضه با چشمای تر می خونم. روضه من امشب از سر تو ی مقتل اومده که قاتل خنجر کندو گذاشت رو حنجر توی مقتل اومده میشینه بی حیا با چکمه روی سینه وقتی می بره سرو واویلا خواهرش از روی تل میبینه توی مقتل اومده نامردا تورو کشتن اما با زجر آقا توی مقتل اومده تو گودال. تورو کشتن اما باصبر آقا غریب آقام. غریب آقام. آقام. چه غروبیه چقدر دلگیره بدنت بین اراذل گیره موهایی که شونه میزد زهرا حالا توی دست قاتل گیره رو تو برگردوند نشست رو پشتت با دوازده ضرب خنجر کشتت هرکی هرچی که میخواست غارت کرد یکی سر رو برد یکی انگشتت مرکب های تازشون تو راهن تا که زیر و رو کنن پیکر تو صدای شکستن استخونات داره از حال می بره خواهر تو غریب آقا م. غریب. آقا م. آقام همه جای حنجرت زخمی بود از نوک پا تا سرت زخمی بود بیشترازنهصدوپنجاه تا زخم یعنی کل پیکرت زخمی بود سه شبانه روز توو صحرا موندی زیر آفتاب و توو گرما موندی بدن پاک تو روی خاک بود بی کفن ، غریب و تنها موندی توو مسیر کوفه روی نیزه سر تو منزل به منزل میره خواهرت با دست بسته،ای وای داره همراه اراذل میره شعررضا نصابی. خادم الرقیه یه نفس. حاج مهدی. اکبری https://eitaa.com/rezanesabi