هدیه به حضرت عبدالله بن حسن. صلوات
زمینه و شور روضه عبدالله ابن حسن
عمه دل من پر زغمه
چشام شدن گریون
عمه رها کن دست من و
بزار برم میدون
عمه ببین که دور و برش
نیزه و شمشیر
عمه ببین افتاده رو خاک
غرق خون عمو جون
عمه مضطرم
بزار تا برم
من قبل از عمو
جدا شه سرم
من
تا که نفس تو سینه دارم
عمومو تنها نمیزارم
غیر عمو کسی ندارم
وای واوالله عموحسینم
عمه رها کن دست من و
ببین چه دلگیرم
بزار برم من انتقامه
مادرو بگیرم
عمه نگاه کن قتلگاه و
غریب گیر اوردن
اگه نرم پیش عمو من
همینجا میمیرم
لاله گون شده
نیمه جون شده
عمو جونه من
غرق خون شده
عمه مضطرم
بزار تا برم
من قبل از عمو
جدا شه سرم
وای
اینا به دل رحمی ندارن
عمه ببین نیزه رو دارن
روسینه ی عمو میزارن
🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷
شعر وسبک : رضا نصابی
به نفس : کربلایی هادی رسولی