هدیه به امیر المومنین حیدر صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
زمزمه یا واحد. امیر المومنین
این لحظه های آخرم.
بیا کناره بسترم.
ببین دو چشمای ترم
عزیز جونم
گریه نکن بالا سرم
. طاقت بیار ای دخترم.
از پیشتون باید برم
ای مهربونم.
درد میکنه همه تنم
می سوزه از تب بدنم
رسیده وقت رفتنم
ای نور دیدم.
فدای قلب مضطرت
. قربون چشمای ترت
من بعد زهرا مادرت
خوشی ندیدم.
علی. علی علی علی.
علی علی علی علی
علی علی علی علی
علی علی جان
بیا که صحبت بکنم
تورونصیحت بکنم
واست وصیت بکنم.
لحظه ی آخر
بی پرو بی بال نریا
با گریه از حال نریا
به سمت گودال نریا
سمته برادر
چکمه رو پیکر می بینی
. بریده حنجر می بینی.
رونیزه ها سر میبینی
یه روزی زینب
می بینی گودال بلا.
می بینی غارت عبا
. تنی رو خاک شده رها
به زیر مرکب
علی علی علی علی
علی علی علی علی
علی علی علی علی
علی علی جان
یه روزی تو تنها میشی
. از غم و غصه تا میشی
. اسیره نامردا میشی
می بینی غارت
با چشمای پر آب میری.
بدون انتخاب میری
تو مجلس شراب میری
میری.اسارت
چیا تو انظار می بینی.
خیلی تو آزار می بینی
. کوچه و بازار می بینی
دور از ابالفضل
راه تورو می بندن و
به اشک تو می خندن و.
دورو برت می رقصن و
دور از ابالفضل
رضا نصابی