هدیه به امام هادی صلوات.
اللم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
واحد سنگین. امام هادی. گریز مقتل
نایی نمونده تو تنه تو.
می لرزه دست و بدنه تو
گریونه چشم حسنه تو.
آقام. آقام. امام. هادی
بیماری و می سوزی در تب
وقتی دویدی پشت مرکب
افتادی یاده عمه زینب
آقام. آقام. امام. هادی.
با حال مضطرو پریشون
یاده لبای خشک عطشون
گریه می کردی زیر بارون
آقام. آقام. امام. هادی
لحظه ی آخر روضه خوندی
با چشمای تر روضه خوندی
یه یا ده حنجر روضه خوندی
آقا آقام. امام. هادی.
افتادی. بی رمق تو گودال
مقابلم میری تو از حال
تنت داره میشه لگد مال
حسین. حسین. حسین. جان
مسیره تو بستن. برادر.
رو سره تو ریختن یه لشگر
می زننت با تیر و خنجر.
حسین حسین. حسین. حسین جان
ای زینت دوش. محمد
شمر طرف قتلگاه اومد
با چکمه رو سینت قدم زد
لگد می زد محکم به بازوت
نیزه می زد یکی به پهلوت
عصا زدن به سرو ابروت
حسین. حسین. حسین. حسین جان.
واالشمر جالس و خدایا
نشیست روسینه ی تو با پا
برید سره تو. پیشه زهرا
حسین. حسین. حسین. حسن جان
دو ر و بره تو ازدحامه
بالا سره تو ازدحامه
رو پیکره توازدحامه
حسین. حسین. حسین. حسین جان
بعد تو دلخوشیم تمومه
خواب به چشای من حرومه
بعد تو مردنارزومه.
حسین حسین حسین. حسین جان
شعر و سبک. رضا نصابی
به نفس. کربلایی علی نجفی