💎 راهبرد مواجهه با معترضین
✍محسن ریسمان سنج
در تکمیل نوشته قبلی که در خلال آن به ضرورت و اهمیت و تقدس مفهوم اعتراض پرداخته شد و بیان شد که اعتراض داشتن به وضع موجود مقدمه طلب و نیل به وضع مطلوب است در اینجا میخواهم کمی ناظر به مسائل روز و حوادث پیش آمده در این روزهای کشور بنویسم...
این روزها با آمار و تحلیل های متفاوتی درباره اغتشاشات اخیر روبرو هستیم... برخی با تکیه بر آمار میانگین سنی دستگیرشدگان، معترضین را نسل z می نامند به ویژگی های روانشناختی مخصوص شان اشاره می کنند و گروهی آنها را شبکه های سرویس های جاسوسی و گروهک های ضد انقلاب و وابستگان مجاهدین و خانواده های اعدامی و... می دانند و برخی مطالبات را در فضای انقلاب جنسی ایران تصویر می کنند... در این که ماهیت این اعتراضات خیابانی و مطالبه آنها دقیقا چیست اختلاف زیاد است شاید به سختی بتوان برای این سئوال جواب واحدی ارائه کرد.
آنچه اما در این بار می توان گفت این است که نقطه اشتراک همه کسانی که در دانشگاه و خیابان تجمع می کنند نارضایتی همراه با عصبانیت است. بصورتی که بسیاری از اوقات این اعتراض ها به تخریب و خشونت کشیده می شود.
براساس نگاهی که این حرکات را نه صرفا و الزاما اقداماتی سازماندهی شده و با لیدرهای مشخص می داند که اگر اینگونه بود می بایست با اقدامی اطلاعاتی لیدرها شناسایی و غائله ختم می شد بلکه آن را مسئله ای دارای جنس اجتماعی و روانشناختی در بخشی از نسل جوان و نوجوان کشور می داند باید درباره راهبرد مناسب نظام در برابر این اقدامات خشونت بار اندیشید زیرا که توجه به پوشش و توجه رسانه ای خاصی که به اقدامات معترضین و پاسخ نظام و افراد متعلق به آن وجود دارد نتیجه و توابع شرایط موجود در سالهای آینده کشور تاثیرگذار خواهد بود.
بطور کلی امروز در مقابل تجمعات و اقدامات معترضین (اغتشاشگران) سه راهبرد وجود دارد:
راهبرد اول: برخورد سخت
کسانی که قائل به این راهبرد هستند از مسئولین نظام گله مند هستند که چرا با اغتشاشگرها با مماشات برخورد می کنند و برخورد سخت و چکشی با معترضین و اغتششاشگرها را مطالبه می کنند. خصوصا بعد از حادثه حمله عوامل داعش به حرم حضرت شاهچراغ و شهادت جمعی از زائران و شیعیان طرفداران این راهبرد با شریک جرم داعش و قاتل دانستن تمامی معترضین در این جنایت خواستار شروع انتقام از خیابانهای تهران شدند.
راهبرد دوم: مظلومیت در مقابل خشونت
در مقابل آنچه که تصمیم برخی آن را تصمیم عقلای نظام در مقابل جوانان و نوجوانان حاضر در تجمعات خیابانی بود نامیده اند صبر و ایجاد فضای مظلومیت برای نظام و وابستگان به آن است با این ادبیات که کشته شوید و ولی کسی از معترضین را نکشید. در این راهبرد که با توجه ویژه به عملیاتهای رسانه ای دشمن و توجه به پروژه کشته سازی برگزیده شده از هرگونه برخورد منجر به عصبانیت بیشتر معترضین و بهانه دادن برای جذب بخشی از مردم با ایجاد حس مظلومیت و سوار شدن بر موج افکار عمومی جلوگیری کرده و ولو با دادن چند ده نفر کشته از اقدامات برخورد سنگین با معترضین خودداری می کند.
راهبرد سوم: تقویت بستر محبت
یکی از راهبردهایی که گه گاه جلوه هایی از آن را در برخی اتفاقات این روزها دیده اید تقویت و بسط فضای محبت در میان مردم و جوانان بخصوص معترضین است. اقداماتی از قبیل شعار دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تهران (اگر به من فحش بدی باز هم برات جون میدم) و حضور سخنگوی دولت، امام جمعه اهواز، مهدی رسولی و جمعی از دیگر از جبهه انقلاب در جمع معترضین در دانشگاه و مدرسه و خیابان و سعی در جلب قلوب آنها نمونه ای اقدامات عملیاتی براساس این راهبرد است. براساس این راهبرد افرادی که در خیابان و دانشگاه هستند فرزندان ما و دختران و پسران همین کشور هستند و می توان با بذل محبت به آنها و تقویت فضای محبت در جامعه می توان از از خشم و ناراحتی های شکل گرفته در جامعه کاست. برای این راهبرد می توان به سیره رسول مکرم اسلام در برخورد با مخالفین خود اشاره کرد مثلا فرد یهودی که هر روز بر سر روی پیامبر شکمبه گوسفند میریخت (توهین و خشونت) وقتی که چند روز پیامبر از آن مسیر رد شد و او را ندید سراغش را گرفت و وقتی شنید که بیمار است به عیادتش رفت و رفتار محبت آمیز پیامبر موجب شرمندگی و هدایت او شد.
پ.ن: این راهبردها در مقابل یکدیگر نیستند و هرکدام ممکن است در صحنه و لحظه و شرایطی لازم و واجب باشند. بلکه مسئله انتخاب راهبرد کلان است که کدام راهبرد می بایست راهبرد کلان و اکثر باشد که براساس آن همه فعالان و کنشگران اجتماعی و رسانه ای موظف به تولید محصول و برنامه براساس آن باشند.
یا حق
@rismansanj