درخواست عفو و بخشش علی ابن الحسین از غلامان و کنیزانش در آخرین شب ماه مبارک رمضان
[الصحیفه السجادیه الجامعه - در آخرين شب آن - صفحه۲۸۵]
امام صادق عليه السلام مى فرمود: حضرت علىّ بن الحسين عليهماالسلام هرگاه ماه رمضان فرا مى رسيد، هيچ غلام و يا كنيزى را كتك نمى زد، و اگر غلام يا كنيزى گناهى مرتكب مى شد، نزد خود مى نوشت فلانى گناه كرد و فلان كنيز گناه كرد در فلان روز و فلان وقت و او را كيفر نمى داد، پس كيفر آنها جمع مى شد تا اينكه آخرين شب ماه رمضان فرا مى رسيد، و آنان را فرا مى خواند، و در اطراف خود جمعشان مى كرد، سپس آن نامه را آشكار مى نمود و مى فرمود: اى فلان تو چنين و چنان كردى، و تو را ادب نكردم، آيا اين را بياد مى آورى؟ و او مى گفت: آرى اى فرزند رسول خدا. تا به همه آنها رسيدگى مى كرد، و از همه اقرار مى گرفت، سپس در ميان آنان مى ايستاد و به آنها مى فرمود: صداهايتان را بلند كنيد و بگوييد:
اى علىّ بن الحسين، پروردگار تو هر چه را عمل كردى بر تو شماره كرده است آنگونه كه شماره كرده اى بر ما هرچه را عمل كرده ايم، و نزد او نامه اى است كه به حق، با تو سخن مى گويد و هيچ كار كوچك يا بزرگى را رها نمى كند از آنچه عمل كرده اى، مگر اينكه آن را به شمار آورده باشد، و هر چه را عمل كرده باشى حاضر مى بينى، آنگونه كه ما يافتيم هر چه را عمل كرديم نزد تو حاضر، پس عفو كن و گذشت نما آنگونه كه از پروردگار اميد عفو دارى و آنگونه كه دوست دارى كه عفو كند پروردگار، تو را، پس ما را عفو كن، او را بخشنده و مهربان و آمرزنده مى يابى، و ستم نمى كند پروردگار تو بر كسى همانگونه كه نزد تو نامه اى است كه بر ما به حق سخن مى گويد و هيچ كار كوچك يا بزرگى را رها نكرده از آنچه انجام داده ايم مگر اينكه به شمار آورده است، پس بياد آور، اى علىّ بن الحسين، خوارى ايستادنت را در پيشگاه پروردگارت
، كه حاكم عادل است، و به سنگينى دانه خردلى ظلم نمى كند، و آن را روز قيامت مى آورد، و كافى است خداوند، كه حساب كننده و گواه باشد، پس عفو كن و گذشت نما، پروردگار، تو را عفو مى كند و مى گذرد، كه او مى فرمايد:
«وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ألا تُحِبُّونَ اَنْ يَغْفِرَ اللّه ُ لَكُمْ».
سپس آن حضرت به خود خطاب مى كرد و آن را بلند مى خواند، و آنان را تلقين مى كرد، و آنان همراه او فرياد مى كشيدند و او در ميانشان مى ايستاد، و گريه و زارى مى نمود و مى گفت:
رَبِّ اِنَّكَ اَمَرْتَنا اَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَقَدْ ظَلَمْنا اَنْفُسَنا، فَنَحْنُ قَدْ عَفَوْنا عَمَّنْ ظَلَمَنا كَما اَمَرْتَ، فَاعْفُ عَنّا فَاِنَّكَ اَوْلى بِذلِكَ مِنّا وَمِنَ الْمَأْمُورينَ، وَاَمَرْتَنا اَنْ لا نَرُدَّ سائِلاً عَنْ اَبْوابِنا وَقَدْ اَتَيْناكَ سُؤّالاً وَمَساكينَ، وَقَدْ اَنَخْنا بِفِنائِكَ وَ بِبابِكَ نَطْلُبُ نائِلَكَ وَ مَعْرُوفَكَ وَعَطاءَكَ، فَامْنُنْ بِذلِكَ
(۲۴۹)
عَلَيْنا وَلا تُخَيِّبْنا، فَاِنَّكَ اَوْلى بِذلِكَ مِنّا وَمِنَ الْمَأْمُورينَ.
اِلهى كَرُمْتَ فَاَكْرِمْنى اِذْ كُنْتُ مِنْ سُؤّالِكَ، وَجُدْتَ بِالْمَعْرُوفِ فَاخْلُطْنى بِاَهْلِ نَوالِكَ يا كَريمُ.
سپس روى به آنان مى كرد، و مى فرمود:
شما را بخشيدم، آيا شما مرا و آنچه را از من به شما رسيده است از بدرفتاريم مى بخشيد؟ و آنها مى گفتند: تو را بخشيديم اى سرور ما، در حالى كه تو بدى نكرده اى. آنگاه حضرت عليه السلام به آنها مى فرمود: بگوييد:
اَللّهُمَّ اعْفُ عَنْ عَليِّ بن الْحُسَيْنِ كَما عَفى عنّا، وَأعْتِقْهُ مِنَ النّار كَما أعتَقَ
رِقابَنا مِنَ الرِّقِّ.
و آنان اين را مى گفتند. حضرت مى گفت: اَللّهُمَّ امينَ يا ربَّ العالَمينَ.
(خداوندا، اجابت فرما، اى پروردگار جهانيان) برويد، كه شما را عفو كردم، و گردنهايتان را از طوق بندگى رها نمودم، به اميد آنكه از من عفو شود، و گردنم رها گردد پس آنان را آزاد مى كرد، و هنگامى كه روز عيد فطر فرا مى رسيد به آنان جوايزى مى داد، كه آنها را نگه مى داشت، و بى نيازشان مى كرد از آنچه در دست مردم بود... «حديث»
@rohallahdashti