با اینکه تا اون موقع ندیده بودم واسم جذاب بود.
--باشه.
فلششو به تلوزیون وصل کرد و فیلمو پلی کرد.
اولش خیلی معمولی و کسل کننده بود اما هرچی جلوتر میرفت صحنه های هیجان انگیز و ترسناک تری توی فیلم بود.
ساسان با ذوق گفت
--رها میبینی چقدر هیجان انگیزه؟
دلم میخواست بگم نه ولی به زور لبخند زدم
--آره خوبه.
از ترس تپش قلب گرفته بودم.
توی فیلم یدفعه همه جا تاریک شد و یه شبح از توی کمد اومد بیرون.
با جیغ پیراهن ساسانو چنگ زدم و چشمامو بستم........
🍁حلما🍁
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
@romankademazhabe
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛