▫️▫️▫️▫️♥️➰♥️ گاهی حوالی کمی بنشین گوشه نشین این‌گذر را میخرد هر آنچه که در چَنته داری خرج اشکت کن فردای محشر چشم تر را میخرد اندازه ی بال مگس خرج کن این قطره های مختصر را میخرد از ساعتی که سینه ی او زیر سُمها رفت سینه زنان این پسر را میخرد