چرا در اصلح بودن جلیلی شک ندارم؟ 🔺یادداشت مخاطبین | بقلم محمد جواد میری من از برنامه و کارنامه یا فرق مدیر اجرایی و مدیر راهبردی بحث نمی‌کنم.‌ هم و هم دو‌ مدیر تراز عالی‌اند که انگیزه‌شان خدمت است. تمام. به نظر من باید منش سیاسی این دو نفر، کیفیت تدابیرشان و هدفگیری و نگاه مدیریتی‌شان را مقایسه کنیم. بعلاوه، این که «چرا جلیلی اصلح است» در این یادداشت‌های آقایان ظهوریان، ثابتی و جعفری به خوبی بررسی شده. پس فقط چند نکته اضافه می‌کنم. 1️⃣ مردی برای فرهنگ سیاسی اولین باری که شناختمش، زمستان ۷۸، دو سال و اندی بعد از دوم خرداد بود. در بحبوحه انتخابات مجلس ششم در مشهد، در اتاقکی که ستاد انتخاباتی سعید جلیلی بود، تراکت تک‌رنگ کوچکی توزیع می‌شد. پشت آن تراکت، متن کوتاهی بود که با همه گفتارهایی که آن روزها از چپ و راست می‌شنیدیم فرق داشت: هم به آفات ساختار اجرایی کشور اشاره کرده بود و هم به فقدان جامع‌نگری، از عوض شدن جای مسائل اصلی کشور با دعواهای فرعی گفته بود. مدیریت‌های نمایشی دولتی‌ها را نقد کرده بود و نظارت‌های سیاسی مجلسی‌ها را. جلیلی در مجلس ششم رای نیاورد و طبیعتاً حتی در لیست راستی‌ها هم نبود. ولی از همان زمستان سرد، گرمایی در ذهن و قلب یک عده جوان ایجاد کرد و طرز متفاوتی از کار سیاسی شاخص‌محور و فارغ از منفعت‌طلبی را یادشان داد. آنان از جلیلی آموختند در همه طیف‌های سیاسی، هم آدم منفعت‌طلب هست و هم دلسوز. یاد گرفته بودند مهم رسیدن به قدرت نیست، این است که درست رفتار کنیم و برای تبیین وضعیت کشور و معرفی اصلح بکوشیم تا مردم رشد کنند. جلیلی از همان ۲۵ سال پیش پرچمدار یک فرهنگ سیاسی متفاوت بوده و در این راه ثبات قدم داشته است. او هیچ‌گاه باند‌ نساخته و هم‌باندهایی که سهمیه تضمینی در لیست‌های انتخاباتی داشته باشند، نداشته. او حتی در بحبوحه رقابت‌های انتخاباتی هم خود را مقید به رفتار اخلاقی می‌کند. و در این وانفسا داشتن چنین مدل سیاست‌ورزی ضرورت حیاتی ماست. جامعه هم، به آرامش و اخلاق بیش از پیش نیازمند است و میراث شهید را در دولت می‌جوید. این سبک سیاست‌ورزی جلیلی انفعالی هم نیست. او فعالانه حرکت می‌کند و آدمی تشکیلات‌ساز است. او می‌توانست مثل خیلی سیاسیون فقط در ایام انتخابات دلسوز مردم شود. اما در تمام مدت، مثل یک رئیس جمهور مسئول، پیگیر مسائل کشور بوده است. 2️⃣ مردی برای میدان ایضا برخلاف سیاسیونی که در چالش‌ها و فتنه‌ها آفتابی نمی‌شوند، او فداکارانه به این سو و آن سوی کشور می‌رود و در بحرانی‌ترین شرایط حتی بین دانش‌آموزان و دانشجویان می‌رود و روشنگری می‌کند و پای حرف‌شان می‌نشیند. جلیلیِ متهم به بسته بودن، هم با نخبگان و کارشناسان طیف‌های مختلف تعامل دارد و هم با ، آن هم از جنس چالش و گفتگو و نه فقط بازدید و سرکشی. میدانی بودنش فراتر از مردمی بودنش است. 3️⃣ مردی برای ایران جلیلی ایران‌دیده و ایران‌دوست است. او برای یافتن نقشه پیشرفت کشور سالها نه فقط کارگروه‌های تخصصی را فعال کرده، بلکه با ده‌ها سفر به نقاط مختلف شهری و روستایی، ظرفیت‌ها و چالش‌های را از نزدیک دیده و سنجیده. او نقشه ایران را فقط ندیده، زیسته. جلیلی به راستی می‌تواند ادعا کند «همه جای ایران سرای من -بخوانید دولت من- است». 4️⃣ مردی برای اندیشه و فرهنگ جلیلی هم‌ در معارف اسلامی و در دانش آکادمیک سیاست صاحب‌نظر است، هم با کتاب و سینما مانوس است. زمانی که ریاست جمهوری مقامی سیاسی‌تر بود و نخست‌وزیر رئیس دولت بود، رهبر انقلاب کسی مثل شهید را برای ریاست جمهوری مناسب می‌دانست (اینجا). اما اکنون باز هم رییس جمهور، معاون اول نیست! از هاشمی تا رییسی هم شخصیت‌هایی صرفا مدیریتی نبودند. منطقی است دنبال کسی باشیم که مزایای یک متفکر و یک مدیر را همزمان داشته باشد. بگذریم. اهل کتاب می‌دانند رییس جمهوری که کتاب‌خوان باشد و مروج کتاب، چقدر ارزشمند است. اگر از مدیریت تکنوکرات گریزانیم، و اگر به دولت فکر می‌کنیم، لازمه‌اش راهبرانی متفکر حتی در سطح وزراست، چه رسد به ریاست جمهور. ادامه در پست بعدی @rooshanfekr